-
جای صبحانه خالی است!
یکشنبه 8 دیماه سال 1392 14:02
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 19:58
-
سکوت
چهارشنبه 16 اسفندماه سال 1391 20:04
-
ژله ابر و باد
یکشنبه 10 دیماه سال 1391 02:41
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 آبانماه سال 1391 18:33
هیچ لذتی بالاتر از این نیست که پالتوی سال پیشت رو بپوشی دست کنی تو جیبت پولی رو که از پارسال مونده برات توش باشه
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 آبانماه سال 1391 20:29
-
نخود ما :)
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 21:18
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1391 19:20
-
آفتاب میشود
دوشنبه 6 شهریورماه سال 1391 19:52
نگاه کُن که غم درون دیدهام چگونه قطره قطره آب میشود چگونه سایۀ سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب میشود نگاه کُن تمام هستیام خراب میشود شرارهای مرا به کام میکشد مرا به اوج میبَرد مرا به دام میکِشد نگاه کُن تمام آسمانِ من پُر از شهاب میشود تو آمدی ز دورها و دورها ز سرزمین عطرها و نورها نشاندهای مرا کنون به زورقی ز...
-
گل کاشی
سهشنبه 20 تیرماه سال 1391 21:57
هنگام کودکی در انحنای سـقف ایوان ها، درون شیشه های رنگی پـنجره ها، میان لک های دیوارها، هر جا که چشمانم بیخودانه در پی چیزی ناشناس بود، شبیه این گل کاشی را دیدم و هر بار رفتم بچینم، رویایم پرپر شد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 22:16
-
زندگی!!!
پنجشنبه 8 تیرماه سال 1391 00:38
-
بهشت من
جمعه 2 تیرماه سال 1391 19:19
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 خردادماه سال 1391 17:58
-
گاهی وقت ها...!
دوشنبه 15 خردادماه سال 1391 22:15
-
بفرمایید الویه
جمعه 12 خردادماه سال 1391 20:33
-
آسمان ابری
یکشنبه 7 خردادماه سال 1391 16:34
-
گردنه حیران
سهشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1391 18:27
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 23:29
-
چهارشنبه سوری
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1390 22:28
پاس دارم آتش جاوید را یادگار فکرت جمشید را چند روزی مانده بودش تا به عید آمد آتش در چنین روزی پدید بهر او آتشگهی آراستند از پلیدی وسیاهی کاستند بعد از او هر سال در روزی چنین جشن سوری بوده در ایران زمین تا که آتش را پرستاری کنیم از اهورا خواهش یاری کنیم تا که پاک از رخ نماید رنگ زرد تا بپاشد بر رخ ما سرخ رنگ
-
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
شنبه 6 اسفندماه سال 1390 23:33
جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند ومی خواهند هرچه زودتر به هدفی که درافق دوردست است دست یابند ومتوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه...
-
غم
پنجشنبه 4 اسفندماه سال 1390 23:06
-
1
جمعه 7 بهمنماه سال 1390 04:55
+++ یه بخشی رو به وبلاگ اضافه میکنم وعکسهایی رو انتخاب میکنم ، احساسی که با دیدن تصویر در شما به وجود میاد رو بیان کنید .
-
قضاوت
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 17:51
یکی از راهبان صومعه ی اسکتا مرتکب خطای زشتی شد، وبرادران خردمند ترین زاهدان را فرا خو اند ند تا درباره ی او داوری کند. راهب خردمند مایل نبود بیا ید، اما گروه برادران چنان اصرار داشتند، که سرانجام موافقت کرد. اما پیش از آن که جایگاه خود را ترک کند، سطلی را برداشت و در کف آن چند سوراخ ایجاد کرد. بعد آن را پر از ماسه کرد...
-
ژله انار
جمعه 30 دیماه سال 1390 23:09
-
اربه کله (رامسر)
جمعه 23 دیماه سال 1390 20:01
-
ژله خرده شیشه
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 21:43
-
رامسر
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 13:18
-
عشق
شنبه 10 دیماه سال 1390 02:37
عشق در لحظه پدید می آید و دوست داشتن در امتداد زمان و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است...
-
چه فکر میکنی؟
چهارشنبه 7 دیماه سال 1390 22:15
چه فکر میکنی؟ که بادبان شکسته زورق به گل نشسته ایست زندگی؟ در این خراب ریخته که رنگ عافیت از او گریخته به بن بست رسیده راه بسته ایست زندگی؟ چه سهمناک بود سیل حادثه که همچو اژدها دهان گشود زمین و آسمان زهم گسیخت ستاره خوشه خوشه ریخت و آفتاب در کبود دره های آب غرق شد هوا بد است تو با کدام باد میروی؟ چه ابر تیره ای گرفته...